۲۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۶

نشریه آلمانی «اشپیگل» در گزارشی با عنوان «بهار اعتراض در غرب بالکان» به تداوم اعتراض‌ها در هفته‌های اخیر علیه دولت‌های اروپایی حوزه غرب بالکان پرداخت و نوشت در کشورهای غرب بالکان فرصتی برای مردم ایجاد شده تا درخواست خود برای تحقق دمکراسی را فریاد بزنند.

پس از درگذشت تیتو رهبر یوگسلاوی و واقعه تجزیه کشور، منطقه بالکان دیگر روی خوش به خود ندید و همواره درگیر جنگهای خانمانسوز بود تا اینکه در سال ۱۹۹۰ با دخالت نیروهای ناتو جنگها پایان یافت ولی همچنان تنش میان اقوام کشورهای منطقه همچون آتش زیر خاکستر گاه گاه خودی نشان می‌دهد و توجه اذهان را به خود وا می‌دارد.

جالب است که به طرز عجیبی سیاستمداران دوست دارند تا برای توضیح وقایع از واژه های دنیای طبیعت استفاده کنند،‌ و سعی می‌کنند که با کمک آنها اسامی زیبایی برای وقایع دهشت بار و ناگوار برگزینند. مدتی است که رخدادهایی از جلو چشمان جهانیان گذشته است، رویداد "پائیز مردم" در سال ۱۹۸۹ همراه بود با سقوط کمونیسم در شرق اروپا و روی کار آمدن احزاب طرفدار غرب و ازهم پاشیدگی بلوک شرق، رویداد "انقلاب رنگین" سال ۲۰۰۰  و "بهار عربی" در سال ۲۰۱۲ . صربستان در یک لحظه، فعالانه در دو - سه رویداد شرکت جست. و اکنون شاهد آن چیزی هستیم که اتحادیه اروپا نام "بهار بالکان" را روی آن گذارده است.

نشریه آلمانی «اشپیگل» در گزارشی با عنوان «بهار اعتراض در غرب بالکان» به تداوم اعتراض‌ها در هفته‌های اخیر علیه دولت‌های اروپایی حوزه غرب بالکان پرداخت و نوشت در کشورهای غرب بالکان فرصتی برای مردم ایجاد شده تا درخواست خود برای تحقق دمکراسی را فریاد بزنند.

چندین هفته است که ده‌ها هزار نفر در کشورهای حوزه بالکان در اعتراض به سیاست‌های دولت‌های منطقه به خیابان می‌آیند. طیف گسترده‌ای از شرکت‌کنندگان در این تظاهرات‌ها حضور دارند؛ کارمندان ساده، صاحبان کسب و کارهای کوچک، روشنفکران، دانشگاهیان و بازنشستگان از جمله افرادی هستند که در تظاهرات‌ها شرکت می‌کنند. جنبش آن‌ها این نام‌ها را دارد: «عدالت برای دیوید» و «یکی از پنج میلیون» یا «ایستادگی» و در جریان تظاهرات فریاد می‌زنند: «دزدها»، «استعفا» یا «ما دولت هستیم».

در توصیف تحولات اخیر، کاربران شبکه‌های اجتماعی به پدیده‌ای به نام «بهار بالکان» اشاره می‌کنند. در صربستان، مونته نگرو، آلبانی مردم به صورت منظم در اعتراض به فساد و استبداد طبقه حاکم تظاهرات می‌کنند. این اعتراض‌ها نخست با یک جرقه آغاز شدند، اما در گذر زمان بیشتر شدند و به فساد و جرایم سازمان‌یافته در سطح دولتی و زندگی عموم مردم که چشم‌انداز چندان مطلوبی از آن وجود ندارد، گسترش یافت.

در پی قتل جوانی ۲۱ ساله در آوریل ۲۰۱۸ در جمهوری صرپسکای بوسنی، جنبش عدالت برای دیوید شکل گرفت و باعث شد تا ده‌ها هزار نفر علیه فساد و سرکوب دولت «میلوراد دودیک» اعتراض کنند.

در مونته نگرو هم اعتراض‌ها از یک افشاگری در ژانویه آغاز شد. یکی از بازرگانان فراری در ژانویه گذشته ویدئویی منتشر کرد که در آن از پرداخت ۱۰۰ هزار یورو به عنوان رشوه به حزب «میلو جوکانوویچ» رئیس جمهور مونته نگرو پرده برداشت. وی و خاندانش تقریبا از ۳۰ سال گذشته با راهکارهای مافیایی در کشور حکومت می‌کنند. افشاگری درباره این اقدام باعث شکل‌گیری جنبش «ایستادگی» شد.

در شهر «کروشواتس» در صربستان هم در نوامبر ۲۰۱۸ «بورکو استفانویچ» رهبر یکی از احزاب مخالف مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد. از آن زمان در صربستان تظاهرات‌هایی با عنوان «یکی از پنج میلیون» برگزار می‌شود و هر هفته ده‌ها هزار نفر در اعتراض به سیاست‌های «الکساندر ووچیچ» رئیس‌جمهور صربستان در سراسر این کشور به خیابان می‌آیند.

در آلبانی هم از دسامبر گذشته دانشجویان تظاهرات‌ متعددی را در اعتراض به شرایط بد آموزشی و اوضاع نامناسب ترتیب داده‌اند که انتقادهایی را متوجه سیاست‌های «ادی راما» نخست‌وزیر آلبانی و احتمال ارتباط وی با جنایات سازمان‌یافته کرده است.

پیشتر هم در غرب بالکان جنبش‌های اعتراضی مانند آنچه در بوسنی در سال ۲۰۱۴ و مقدونیه سال ۲۰۱۶ رخ داد، شکل گرفته بود، اما در حال حاضر دامنه این اعتراض‌ها به تمامی منطقه گسترش یافته است. یک کارشناس مسایل غرب بالکان در دانشگاه وین در این مورد به نشریه آلمانی «اشپیگل» گفت که در طول سال‌های سال، برای نخستین‌بار فرصتی ایجاد شده است که مردم چشمان خود را بر روی اقدامات سردمداران حکومتی نبندند.

وی گفت که مردم خواستار دموکراسی بیشتر هستند، اما هنوز زود است که بتوان گفت، تغییراتی در این کشورها رخ می‌دهند یا خیر. بهبود اوضاع آموزشی و بهداشتی، ارتقای وضعیت زیرساخت‌ها و مسایل زیست‌محیطی از خواسته‌های مردم هستند.

سردبیر روزنامه ABS آلبانی در رابطه با وقایع اخیر اظهار داشت: نتیجه حمایت هایی که از اتحادیه اروپا برای ووچیچ، راما و جوکانوویچ می‌رسد با توجه به پایمال کردن اصول اتحادیه اروپا توسط این سه نفر فقط می‌تواند باعث ازبین رفتن امید شهروندان این سه کشور برای ورود به اتحادیه اروپا شود. دیدگاهی که نسبت به این سه کشور وجود دارد کاملا تاریک است.

در این لحظه واژة "بهار" سرسختانه سه کشور بالکان را در بر گرفته است. محرکه اصلی این پروسه مونته نگرو بود که بعدا آلبانی و همینطور صربستان هم به آن پیوستند. در هرسه کشور تظاهرات و اعتراضات گسترده که خواستار استعفای دولت حاکم هستند که متهم به فساد و ارتباط با جرم و بزه هستند، و همینطور خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام هستند. تظاهرات با رهبری و حمایت احزاب مخالف برگزار می‌شوند که کار پارلمان‌های ملی سه کشور را تحریم کرده‌اند. در عین حال مایا کوسیانچیچ سخنگوی کمیسیون اروپا رسما حاضر به تأیید شباهت هرسه فرایند نیست و هریک از آنها را منحصر به فرد می‌خواند.

لیکن ظاهرا نمی توان آنها را انکار نمود. هر سه کشور کاندیدای عضویت در اتحادیه اروپا هستند و گذشته بسیار آشفته ای دارند که در آن باید از فاز سوسیالیسم به نوعی سیستم دمکراسی دست می‌یافتند. این تغییرات به تازگی به وقوع پیوسته است و زمان کافی را نداشته‌اند که زندگی هریک از شهروندان با آن آشنا شود. بسیاری از افرادی که در عصر سوسیالیسم و خصوصی سازی اموال دولتی متولد شده و رشد کرده‌اند، هنوز زنده هستند، و به همین علت خوب بخاطر دارند که حقشان را می‌توانند تنها از طریق مقابله با دولت به شیوه های گوناگون بدست آورند.

مشکل در این است که هیچ یک از این شیوه ها ضامن تغییرات نیست. در سال ۲۰۰۰ سرنگونی رئیس جمهور یوگسلاوی منجر به رادیکال شدن رژیم سیاسی در صربستان شد. با این اوصاف پروسه دمکراسی تبدیل به موج جدیدی از خشونتهای گانگستری، ازجمله محافل حاکم شد. البته تغییر دوم در زمان نارضایتی از لیبرالیسم بیشتر دمکراتیک بود، اما کشور در واقع به دو قسمت تقسیم شده بود، بدون هیچ شانسی برای پیش بینی کاهش شکاف موجود در آینده. اکنون می‌توانیم به آن بعنوان بخشی از جنبش "یکی از پنج میلیون" نگاه کنیم. در این گیر و دار اگر درخواست تظاهر کنندگان و مخالفان بطور کامل پذیرفته شود، صربستان در نهایت می‌تواند به یک کشور فاقد صلاحیت تبدیل شود.

در مونته نگرو به لطف ماهیت ویژه کشور، دمکراسی بدون انقلاب اجباری از قلّه به پایین حرکت کرده است که بر انتظارات دموکراسی قوی و ماهیت بسیارصلح آمیز گروه مخالف تأثیر گذاشته است. اما شخصیتی که در رأس قدرت است، از زمان دولت فدرال یوگسلاوی یعنی ۳۰ سال پیش تا کنون هنوز قدرت را در دست دارد،‌ که همین باعث شده است تا هرگونه مسئله‌ای را درمورد دموکراسی و اساس آن زیر سئوال ببرد. جالب اینجاست که او تمام اصول قانون اساسی را رعایت کرده و همیشه بیش از دو دوره مدت ریاست او بطول نمی‌انجامد، لیکن فرایند بگونه ای است که مراحل بیشتر به دیکتاتوری سوماز در نیکاراگوئه شبیه است.

و اما آلبانی تجربه سیاسی بسیار اورجینال تری دارد. عملا در تمام مدت تاریخ معاصر کشور، مبارزه اصلی میان دو حزب سیاسی دمکراتیک و سوسیالیستی، میان دو قبیله آلبانیایی صورت می‌پذیرد. دمکراتها معرف گج شمالی هستند، درحالی که سوسیالیست ها معرف گروه توسکای جنوبی هستند. بنابراین تمام مبارزات سیاسی در سرتاسر کشور به جنگ این دو بر سر قدرت محدود می‌شود. و اکنون به کلیه تظاهرات باید بعنوان تلاش شمالی‌ها دید که مجددا سعی در به دست گرفتن قدرت کل کشور دارند، و نه سعی در دموکراتیزه کردن سیستم حکومتی دولت.

بله، باید سخنان مایا کوسیانچیچ سخنگوی صربستان در کمسیون اروپا را تأیید کنیم مبنی بر اینکه هریک از این سه کشور که زیر پرده "بهار بالکان" قرار گرفته اند کاملا پروسه‌های متفاوتی را انجام می‌دهند. لیکن آنها کاملا تحت تأثیر عوامل داخلی یکسان قرار دارند که آنها را در یک نوع رویداد قرار می‌دهد.  کاملا ممکن است که "بهار" به کشورهای همسایه نیز گسترش یابد که بار زیادی از تناقضات اجتماعی حل نشده را سبب می‌شود همانند مقدونیه شمالی. بعید است که این امر به تغییرات اجتماعی قابل توجهی منجر شود، اما این وضعیت به طور جدی می‌تواند باعث بی ثباتی منطقه شود. و باعث می‌شود که درخواست تک تک آنها برای ورود به اتحادیه اروپا زیر سئوال بروند.

کد خبر 1192

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =